سرگذشت دوچرخه سارق!

به گزارش نوای پرنده پارسی، تمام پول هایی را که به وسیله سرقت اموال مردم به دست آورده ام روی زرورق هروئین دود نموده ام.

سرگذشت دوچرخه سارق!

به گزارش، هیچ دفاعی از خودم ندارم. در واقع ماجرای سرقت هایم به گونه ای لو رفته است که نمی توانم آن ها را انکار کنم. من همه اتهاماتم را می پذیرم اگرچه تمام پول هایی را که به وسیله سرقت اموال مردم به دست آورده ام روی زرورق هروئین دود نموده ام و...

این جملات بخشی از اعترافات دزد دوچرخه های شهروندان از مجتمع های مسکونی است که چند روز پیش در تور نیرو های تجسس کلانتری الهیه مشهد افتاد و همدست دیگر خود را نیز لو داد. این جوان 32 ساله که مدعی بود سابقه کیفری ندارد، اما از مدت ها قبل برای تامین هزینه های اعتیادش به اموال مردم دستبرد می زند پس از آن که به سوالات فنی و تخصصی کارآگاهان دایره تجسس پاسخ داد درباره سرگذشت خود نیز به مشاور دایره مددکاری اجتماعی کلانتری گفت: در یکی از روستا های اطراف شهرستان قوچان به جهان آمدم و رشد کردم.

اما در گذر زمان و برای رسیدن به یک زندگی بهتر به مشهد آمدم و بالاخره در شهر طرقبه شاندیز ساکن شدم. با آن که شغل ثابتی نداشتم و مشاغل زیادی را برای کسب درآمد تجربه کردم، ولی از زندگی ام راضی بودم تا روزی که اولین نخ سیگار را در یک جمع محبت آمیز لای انگشتانم گذاشتم که چیزی از دوستانم کم نیاورم رفاقت و معاشرت با همین دوستان مرا به سوی مواد مخدر سوق داد.

ابتدا از مصرف مواد در همنشینی های شبانه لذت می بردم و بیشتر اوقاتم را با دوستانم می گذراندم با هر تعارفی بلافاصله پای بساط می نشستم تا این که با مواد مخدر صنعتی آشنا شدم. از وقتی هروئین و کریستال وارد زندگی ام شد من هم راستا سقوط و تباهی را پیش گرفتم چرا که مواد مخدر راستا حرکت مرا تعیین می کرد در حالی که وضعیت اقتصادی مناسبی داشتم، ولی کارم به جایی رسیده بود که دیگر از عهده هزینه های سنگین اعتیادم برنمی آمدم و همه درآمدم را در کنار پس اندازهایم روی زرورق می ریختم و دود می کردم.

زمانی به خود آمدم که دیگر نای کار کردن هم نداشتم. تا ظهر خواب بودم و بعدازظهر هم به مصرف مواد مخدر می پرداختم تا رمقی برای کارکردن داشته باشم، اما زمانی که بساط استعمال مواد را جمع می کردم دیگر شب شده بود و باید به دنبال تهیه مواد مخدر می رفتم. خلاصه وضعیتم به جایی رسید که همسرم مرا رها کرد و به همراه فرزندانم به خانه پدرش رفت. من هم در این شرایط به منزل یکی از دوستانم در جاده قدیم قوچان می رفتم و با یکدیگر مواد مصرف می کردیم.

وقتی فقط یک خودرو از مال جهان برایم باقی ماند به ناچار پیشنهاد دوستم برای سرقت از مجتمع های مسکونی را پذیرفتم. صابر می گفت: صبح زود به منطقه الهیه مشهد می رویم و از داخل مجتمع های مسکونی که نگهبان ندارند اموالی را سرقت می کنیم کسی هم نمی تواند ما را شناسایی کند! این گونه بود که راستا سرقت را پیش گرفتم در اولین سرقت ها خیلی می ترسیدم و با نگرانی و اضطراب وارد پارکینگ یا انباری واحد های آپارتمانی می شدم، ولی آرام آرام طوری رفتار می کردم که مورد ظن اهالی قرار نگیرم.

از سوی دیگر نیز به مجتمع هایی دستبرد می زدیم که ساکنان آن ها مسائل ایمنی را رعایت نمی کردند یا اموال خودشان مانند دوچرخه را بدون قفل و زنجیر در پارکینگ یا انباری رها می کردند. من هم با یک میله آهنی قفل آویز را می شکستم و اموال قابل فر وش را به سرقت می بردم.

این سرقت ها تا جایی ادامه یافت که از ضایعات فلزی و در و پنجره های ساختمان های در حال احداث هم نمی گذشتیم. خودروام را در گوشه ای پارک می کردم و هر آن چه را از اموال داخل انباری ها به دستم می رسید، در صندوق عقب می ریختم و به همراه دوستم فرار می کردیم من لوازم سرقتی را به همدستم می دادم و او هم با فروش آن ها به مالخران مبالغی را برای خرید مواد مخدر به من می داد به طور مثال برای فروش هر دوچرخه بین 50 تا صد هزار تومان به من می رسید، ولی نشانی دقیق محل سرقت هایی را که انجام دادیم به خاطر ندارم!

خلاصه زمانی با تماس و قرار صوری نیرو های کلانتری الهیه دستگیر شدم که مالکان یک مجتمع مسکونی به وسیله نصب دوربین های مداربسته تصاویر مرا هنگام سرقت ضبط نموده و در اختیار کلانتری قرار داده بودند حالا هم ...

شایان ذکر است، به دستور سرهنگ توفیق حاجی زاده (رئیس کلانتری الهیه) کوشش ماموران تجسس برای دستگیری همدست متهم و کشف سرقت های احتاقتصادی دیگر آنان ادامه یافت.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

منبع: روزنامه ایران

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
انتشار: 19 آبان 1398 بروزرسانی: 6 مهر 1399 گردآورنده: pbmusic.ir شناسه مطلب: 2556

به "سرگذشت دوچرخه سارق!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "سرگذشت دوچرخه سارق!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید