قانون کوشش معکوس؛ جدال فکر خودآگاه و نا خودآگاه

به گزارش نوای پرنده پارسی، خبرنگاران - ترجمه از امیر ابوالمعصوم: برترین راه تمیز کردن آب گل آلود، رها کردن آن است. - آلان واتس

قانون کوشش معکوس؛ جدال فکر خودآگاه و نا خودآگاه

اخیرا، داشتم در خصوص قانون کوشش معکوس فکر می کردم. به زبان ساده، هر چه سخت تر بر روی موضوعی کار می کنیم کمتر اثربخش خواهد بود.

یک مثال عالی در این زمینه مسئله بی خوابی است. خوابیدن یک فرآیند کاملا ناخودمطلعانه است و اراده کردن برای خوابیدن یا کوشش کردن برای خوابیدن کاملا نتیجه بر عکس می دهد. هر چه بیشتر در خصوص خوابیدن فکر می کنید و به خودتان القا می کنید که می خواهید بخوابید، بیشتر خواب از سرتان می پرد و این دقیقا عین قانون کوشش معکوس است.

یا این که به این صورت به آن فکر کنید: هنگامی که دارید شنا می کنید، اگر بخواهید شناور بمانید چه اتفاقی می افتد؟ شما به پایین می روید و غرق می شوید. اگر بخواهید به پایین بروید، بدن شما به مبارزه با شما می آید و سعی می نماید شما را به سطح آب برگرداند. اگر بخواهید غرق بشوید، بر روی آب شناور می مانید.

این قانون به این علت وجود دارد که فکر خودمطلع و فکر ناخودمطلع ما همیشه در تعارض هستند و فکر ناخودمطلع همیشه برنده است. اما چرا؟ به علت این که فکر ناخودمطلع همیشه محافظ ماست و به ندرت از منطق پیروی می نماید.

یک روان شناس فرانسوی به نام امیل کوئه، قانون کوشش معکوس را تعریف می نماید و درباره آن می گوید: وقتی قوه اراده و تخیلات ما در تضاد و در حال رقابت هستند، همیشه قوه تخیل ما است که پیروز میدان است، بدون هیچ استثنایی.

تصور کنید من یک تخته بر روی زمین قرار دهم و به شما بگویم بر روی آن راه بروید. شما بدون هیچ مکثی این کار را را انجام می دهید، درست است؟ به هر حال این فقط یک تخته است و راه رفتن بر روی آن اصلا کار مسئله ای محسوب نمی گردد. شما مطلعانه می توانید به بدن خود بگویید این کار را انجام بدهد و بدن شما نیز آن را انجام می دهد.

اما چه اتفاقی روی می دهد اگر ما همین تخته را به بالای 2 تا از بلندترین ساختمان های شهر شما ببریم؟ و یک سر تخته را بر لبه یک ساختمان بگذاریم و سر دیگر تخته را بر روی لبه بام ساختمان دومی قرار دهیم؛ و همان درخواست را از شما بکنیم: آیا بر روی تخته راه می روید؟ این دقیقا همان کاری است که بر روی زمین به راحتی انجام دادید! شما خیلی ساده یک پا را جلوی پای دیگر گذاشتید و از روی تخته رد شدید. اما این بار فکر ناخودمطلع شما با تمام کوشش به مبارزه با شما بر خواهد خواست. حس عصبانیت و ترس از سقوط، تمام وجود شما را فرا خواهد گرفت و هر چه بیشتر سعی کنید که با اراده خود از این احساسات فرار کنید اوضاع بدتر خواهد شد.

می بینید، حتی اندکی شانس ندارید که در آن ارتفاع حتی یک پای خود را بر روی تخته بگذارید؛ در حالی که بر روی زمین به راحتی این کار را انجام دادید. اما در اینجا فکر شما تمام سناریو های ترسناک را جلوی چشمتان ردیف می نماید و شما را از انجام این کار ناتوان می سازد. اگر در این لحظات قرار گرفتید، حتما قانون کوشش معکوس را به خاطر بیاورید.

هر چه که ما با قدرت اراده خود کوشش می کنیم تا کاری را انجام دهیم، امکانش کمتر می گردد که بتوانیم در آن پیروز بشویم. ما قادر نیستیم به خودمان بفهمانیم؛ کاری که ما می توانیم بکنیم این است که حالتی را در فکر خود پرورش دهیم، که در آن حالت فهم مسئله خودش به سمت ما بیاید. آلدوس هاکسلی (قانون کوشش معکوس).

پس چگونه قانون کوشش معکوس می تواند بر روی زندگی روزمره ما اثر بگذارد؟

من بر اساس تجارب شخصی می توانم به شما بگویم هر روز قربانی این مسئله می شوم. من در واقعیت یک مشاور سئو و بهینه سازی سایت هستم که البته عاشق این کار هستم، ولی در رویا های خودم یک نویسنده، سخنران و سازمان دهنده هستم. اما چرا در رویا؟!

من همیشه می خواستم که بنویسم، همیشه احساس می کردم حرفی برای گفتن دارم. فکر خودمطلع من می گوید: من می توانم آن کار را انجام دهم. من می توانم به اشتراک بگذارم، حرف بزنم و بنویسم. و بعد چه اتفاقی می افتد؟ فکر ناخودمطلع من سال ها با شک کردن، احساس نا امنی و ترس کار را خراب نموده است. تصورات من از این که ممکن است کار چگونه خراب گردد از قدرت اراده من قوی تر بوده است.

اوضاع بر همین گونه بود تا زمانی که من به عنوان یک شخص رویاهایم را به فراموشی سپردم و آغاز کردم به راحت بودن با فعالیت هایی که می توانستم درباره آن ها بنویسم و صحبت کنم و آن ها را به اشتراک بگذارم. من راه بسیار زیادی برای رفتن دارم. وارستگی یک هدف نیست، بلکه یک سفر است. در برترین حالت، من امیدوار هستم که از مبارزه کردن با خودم دست بردارم.

آیا حالتی از آنچه در خصوص من رخ داد در زندگی روزمره شما نیز اتفاق می افتد؟

نماینده هایی که در این زمینه آموزش می بینند استعداد متحیر نماینده ای دارند. آن ها مردمان شگفت انگیزی هستند که داستان های آن ها قانع نماینده، موثق و درست است. اما هنوز، بسیاری از آن ها با سدی به نام شک و تردید نسبت به خود روبرو هستند. فکر مطلع آن ها هدفی را برگزیده است و فکر ناخودمطلع آن ها تصمیم گرفته است آن هدف را نابود کند.

لحظه ای درنگ کنید و به خودتان و آینده فکر کنید. آیا دوست دارید به این جنگ درونی ادامه دهید؟ یا می خواهید سعی کنید قانون کوشش معکوس را یاد بگیرید؟!

امیل کوئه می گوید: راه چاره این ترس، آرامش داشتن است، رها کردن و فکر کردن درباره چیز های آرامش بخشی است که می توانند به ما احساس اعتماد به نفس بدهند. از این احساس اعتماد به نفس، هنگامی که احساس امنیت و تازه بودن می کنیم، می توانیم، به راحتی با چیز هایی سر و کله بزنیم که کمتر احساس خطر در ما ایجاد می نمایند.

آرامش داشته باشید و رها کنید. جنگیدن با خودتان را تمام کنید. بخندید. آخرین مرتبه ای را که امتحان دادید به یاد می آورید؟ شما درس خواندید و باز هم درس خواندید، اضطراب و فشار شما تا لحظه ای بود که برگه امتحان را به دست گرفتید و بعد. بوم.

همه چیز از یادتان رفت. هر چه بیشتر در فکرتان در پی جواب گشتید، کمتر چیزی به یاد می آوردید. وقتی از جلسه امتحان خارج می شدید چه اتفاقی می افتاد؟ یک ساعت بعد، وقتی دیگر فشاری وجود نداشت و شما در آرامش بودید، به یکباره همه چیز را به یاد می آوردید. هر لحظه سعی کنید قانون کوشش معکوس را به خاطر بیاورید.

افکار منفی متمایل به این هستند که اثر گذارتر از افکار مثبت باشند؛ به این علت که افکار منفی معمولا با احساسات بیشتری همراه هستند. هدف خود را در فکر داشته باشید و همیشه سعی کنید که بر روی آرامش داشتن تمرکز نمایید. خودتان را از احساسات منفی برای این که ممکن است به این هدف نرسید، رها کنید. یک عکس مثبت نسبت به این هدف در فکر خود مجسم کنید؛ سپس احساسات خودتان را هم به این عکس اضافه کنید. هیچ چیز ساده نیست، اما همه چیز ارزش امتحان کردن را دارد. پیروز باشید.

منبع: lifehack

پ

منبع: برترین ها
انتشار: 14 مهر 1403 بروزرسانی: 14 مهر 1403 گردآورنده: pbmusic.ir شناسه مطلب: 7888

به "قانون کوشش معکوس؛ جدال فکر خودآگاه و نا خودآگاه" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "قانون کوشش معکوس؛ جدال فکر خودآگاه و نا خودآگاه"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید