هوش مصنوعی از منظر اساطیر یونان باستان؛ آیا آینده بشر در خطر است؟
به گزارش نوای پرنده پارسی، برای درک اهمیت درس هایی از اساطیر یونان باستان در ابتدا باید اعلام کرد که پیش از ظهور دره سیلیکون و شبکه های هوش مصنوعی، یونانیان باستان درگیر پرسش هایی درباره فناوری، قدرت و پیامدهای ناخواسته شده بودند. اسطوره های آنها، که مملو از نمادگرایی است، شباهت های چشمگیری با چالش هایی دارند که امروزه، خصوصاً در زمینه هوش مصنوعی، با آن روبرو هستیم. به خصوص دو داستان معروف پرومتئوس و پاندورا ماهیت دوگانه نوآوری را نشان می دهند؛ این داستان نشان می دهند که نوآوری هم می تواند امیدبخش باشد و هم بذر هرج ومرج را بکارد.

بهای آتش؛ هدیه تایتان و انتقام ایزد
بر اساس داستان پرومتئوس، تایتان آینده بین، با دزدیدن آتش از آسمان و بخشیدن آن به انسان ها با زئوس، پادشاه ایزدان یونان، اعلان جنگ کرد. البته با اینکه کارش با عنوان ستیز کردن برداشت شد اما انگیزه او سرکشی نبود بلکه از سر شفقت عمل کرد. انسان ها در آن دوران بی دفاع بودند و دربرابر طبیعت بی رحم هیچ پناهی نداشتند. آتش همه چیز را دگرگون کرد؛ انسان ها توانستند غذا بپزند، فراوری ابزار نمایند، خانه بسازند و در نهایت تمدن تشکیل شد. آتش تنها شعله ای صرف نبود بلکه نخستین فناوری بشریت بود و با این مقایسه درس هایی از اساطیر یونان می گیریم برای پدیده ای مدرن و امروزی.
اما از نگاه زئوس این عمل پرومتئوس نابخگرددنی بود. آتش نماد قدرت الهی بود؛ توانی بود که نباید در اختیار انسان ها قرار می گرفت. پرومتئوس با بخشیدن آن به انسان ها تعادل دنیا را بهم ریخته بود. در نتیجه به تخته سنگی زنجیرش کردند تا عقابی هر روز جگر او را از بدنش بیرون بکشد، چرخه ای که تا ابد ادامه داشت.
در ادامه درس های از اساطیر یونان می بینیم که زئوس، در پاسخ به نافرمانی پرومتئوس، تنبیه زیرکانه تری برای بشر در نظر گرفت؛ او پاندورا را آفرید، که زنی زیبا، فریبنده و مهم تر از آن، بسیار کنجکاو بود، و او را نزد برادر دوقلوی پرومتئوس، ایمپتئوس، فرستاد. پاندورا کوزه ای دربسته همراه خودش داشت، که گاهی به اشتباه جعبه هم خوانده شده، و درون کوزه تمام بلاهای دنیا قرار داشت.
همانطور که می توان پیشبینی کرد پاندورا در کوزه را گگردد. بیماری، ترس، طمع و نومیدی از آن بیرون آمد و تنها امید در کوزه باقی ماند. بعضی این امید را هدیه ای در نظر گرفتند که قرار بود به انسان ها برای تحمل رنج ها یاری کند. بعضی دیگر آن را نیرنگی محسوب می کردند، در واقع امید را طعمه ای می دیدند که انسان را ترغیب کند تا دوباره کوزه را بگشاید و هرج ومرج بیشتری را آزاد کند.
خواندنی ها
8 فیلم برتر براساس اسطوره های یونانی؛ از تروی تا برخورد تایتان ها
دوراندیشی دربرابر بازنگری؛ کشمکشی که به ارث بردیم
با اینکه درس های از اساطیر یونان باستان هزاران سال قدمت دارند اما به شاید بتوان گفت که الآن بیشتر از هر زمان دیگری معنادار شدند. ما مثل پرومتئوس، با انگیزه همدلی و شوق برای کشف امکانات نو، نوآوری می کنیم. ما هدیه ها را مثل امپتئوس می پذیریم، بی آنکه به پیامدهای آن توجه کنیم. و مثل پاندورا در کوزه را باز می کنیم زیرا در مقاومت دربرابر وسوسه های ناشناخته ناتوان هستیم.
هر محصول نوی که وارد بازار می گردد، هر به روزرسانی و هر نسخه بتای شگفت انگیز نو، مانند کوزه پاندورا است که باز می گردد؛ کوزه های مملو از وعده های نو که به ندرت آنها را زیر سوال می بریم و پیامد های استفاده از آنها را راحت پیشبینی نمی کنیم.
اینکه همواره پیگیر اخبار و توسعه های نو هوش مصنوعی هستیم از سر بدخواهی نیست بلکه ریشه در شگفتی، غرور و خودبزرگ بینی دارد، همان ایرادِ بی توجهی به پیامدها که در قصه های باستانی هستند، و بی آنکه درنگی کنیم بلکه شاید بفهمیم این شتاب ما را به کجا خواهد رساند. درس هایی از اساطیر یونان باستان نشان می دهند که نیت های شرافتمندانه آنچنان در پیشگیری از خسارت های جانبی مؤثر نخواهند بود.
ایرادات الگوریتمی، نظارت فراگیر، اطلاعات نادرست، تحلیل رفتن قوای شناختی، از بین رفتن مشاغل و آفرینش های غیرانسانی، که شاید هیچ کدام محصول عمدی هوش مصنوعی نبودند، به تدریج توسعه پیدا می نمایند، بی آنکه کسی جوابگو باشد، در عین حال ما مشغول تحسین سیستم های هوشمندی شدیم که علت به وجود آمدنِ این مسائل هستند.
تا بخواهیم به خودمان بیاییم و پیامد ها را درک کنیم، آسیب ها مدام بیشتر می شوند، در فرهنگ ها ریشه خواهند دواند و تا حدی گسترده می شوند که نمی توان مهارشان کرد. آنگاه که شتابان دنبال مدیریت مسئله باشیم، مثل این می ماند که بخواهیم دوباره محتوای کوزه را به داخل آن بازگردانیم.
در این میان ما همچنان به اختلال بخشی ادامه خواهیم داد، بدون اینکه بخواهیم به بصیرت ارج بدهیم و افسار جامعه را دست هوش مصنوعی خواهیم داد؛ سامانه هایی که نه تنها تصمیم می گیرند چه کسی استخدام گردد یا صدایش شنیده گردد بلکه ادراک ما از حقیقت را دوباره از نو می سازد. هنجارهای فرهنگی را بازنویسی می نمایند و بی سروصدا مرزهای قدرت را بازتعریف می نمایند؛ تمام این مراحل با فرآیندهایی پیچیده پیش خواهند رفت که حتی خالقان آن نمی توانند روند را کنترل نمایند.
خواندنی ها
14 کتاب آموزنده برای علاقه مندان به اسطوره شناسی
به ماشین ها امیدی هست؟
در درس هایی از اسطوره های یونان فهمیدیم که کوزه پاندورا در خودش امید داشت. در زمینه هوش مصنوعی امید بیشتر رنگ وبوی راهبردی تبلیغاتی به خودش گرفته. درست است که پتانسیل هایی وجود دارند، مثلاً در پزشکی، آموزش و حتی در کشف علمی، هوش مصنوعی یاری نماینده خواهند بود. اما جزئیات ریز قرارداد کمتر به چشم خواهد آمد؛ درباره مسائلی مثل حریم خصوصی، خودمختاری و نقش انسانی، نه تنها اشکال محسوب نمی شوند بلکه از ویژگی های ذاتی سامانه هایی هستند که در حال ساختن آنها هستیم.
و با این اوصاف، هنوز امید داریم. امید داریم که هوش مصنوعی راهی متفاوت را پیش خواهد گرفت. امید داریم که قانون گذاران راه درست را در پی خواهند گرفت. امید داریم که خالقان هوش مصنوعی کاری می نمایند که وابستگی ما به تکنولوژی چرخشی سمت فضیلت داشته باشد. با این وجود، امید در دنیای که حتی بر سر معنای حقیقت به توافق نمی رسد، عجیب به نظر می رسد.
دوراهی نوآوری
همواره دوست داریم تصور کنیم از دل اسطوره ها عبور کردیم و آنقدری پیشرفت کردیم که دیگر نیازی به ایزدان نداریم. تصور می کنیم به حدی عقل گرا شدیم که احتیاجی به درس هایی از اساطیر یونان باستان و امثال آن نداریم که به ما هشدار می دهند. اما داستان پرومتئوس و پاندورا هنوز پابرجا هستند. آنها هشداری درباره دانش یا پیشرفت نبودند بلکه بازتاب حقیقتی عمیق تر بودند؛ این داستان ها می خواند بگویند که جاه طلبی انسان ها به ندرت بدون هزینه بوده.
هوش مصنوعی نوترین تجلی این جاه طلبی هاست؛ مانند لحظات سرنوشت سازی نیست که اختراعات پیشرو در طول تاریخ ایجاد می کردند بلکه بیشتر مثل انباشتی از انتخاب هاست که ناگهان هجوم آورده. مجموعه ای انتخاب ها، از دل انگیزه ها و در مقیاسی وسیع انجام گرفته، بدون آنکه پیامدهایش به درستی درک شوند. ما از توانایی های هوش مصنوعی شگفت زده هستیم، در حالی که هنوز نمی دانیم چه چیزهایی را ممکن است از بین ببرد؛ این ندانستن باید ما را نگران کند.
اگر هنوز امیدی به جای مانده باشد، اگر هنوز بتوانیم درس هایی از اساطیر یونان دریافت کنیم، این امید نه از دل نوآوری بلکه از خویشتن داری خواهد آمد؛ از نظارت بادقت و از شجاعت در کند کردن روند سرعت در فرهنگی است که شیفته شتاب شده. یونانیان این داستان ها را برای توقف روند نوآوری تعریف نکردند بلکه روایت می کردند تا هزینه های جلو رفتن، بی آنکه نگاهی به عقب بیاندازیم، فراموش نگردد.
منبع: Medium
منبع: دیجیکالا مگ