من و دستگاه تلکس زیمنس!

به گزارش نوای پرنده پارسی، عکس بالا را نگاه کنید. یکی از خاطرات ناگفته ام، همین دستگاه است.

من و دستگاه تلکس زیمنس!

از کودکی به کیبورد علاقه زیادی داشتم. از همان وقتی که الفبا را یاد گرفتم، دوست داشتم که بتوانم چیزی تایپ کنم. در خانه ماشین تحریر نداشتیم و خب کاربردی خاصی برای ما نداشت.

اما من با دیدن مجلات و بعضی فیلم ها مشتاق شده بودم که چیزی تایپ کنم.

امکانات برای من البته مهیا بود. پدرم در اداره مخابرات مدتی در بخش تلگراف بودند و من بعضی عصرها نزد او می رفتم. چند دستگاه تلکس یا تله تایپ در اداره بود.

از مدل های خیلی قدیمی تا این مدل به روزتر شرکت زیمنس. در عوالم کودکی ژست نویسندگی به خودم می گرفتم و سعی می کردم که داستان کوتاهی تایپ کنم. پدرم با سرعت زیاد ده انگشتی تایپ می کرد و من دوانگشتی و با مکث.

به این دستگاه تلکس دقت کنید، برای خودش در آن موقع گجتی هیجان انگیز بود. تصور کنید که یک کودک چقدر می تواند در خصوص این دستگاه کنجکاوی کند. نخستین کاری که کردم این بود که با دقت در تلکس های قدیم تر که بیشتر دل و روده شان بیرون بود، متوجه بشوم که چطور فشردن یک دکمه باعث رها شدن شاسی، برخورد حرف حک شده به نوار کارتریج و برخوردش به صفحه کاغذ می گردد.

هیجان انگیزتر از آن نوارهای پانچ بودند. مکانیسم تلگراف هایی که با این دستگاه ارسال می شدند این بود که کاربر نامه ها را تایپ می کرد. متن تایپ شده روی نوار پانچ ذخیره می شد. سوراخ شدن نوار پانچ و افتادن خرده ریزه های کاغذ به داخل محفظه هم برای من جالب بود.

بعد هر وقت زمان ارسال می رسید، دستگاه دیتای نوار پانچ را با سرعت ارسال می کرد. این کار ابتدا به وسیله خطوط تلفن و بعدها به وسیله امواج مایکروویو صورت می گرفت.

مدتی سرگرمی من این بود که متوجه بشوم که هر حرف، چه معادلی رو نوار پانچ دارد و برعکس آیا می توانم با دیدن نوار پانچ، متوجه بشوم چه چیز تایپ شده.

داستان های بچگانه تایپ شده را تا مدتی در یک پوشته داشتم، اما فکر کنم از زمان دبیرستان به بعد دیگر در جایی ندیده ام. هر چند در هنگام نوشتن این سطور یک کشوری قدیمی در یکی از کمدهای قدیمی خانه پدری یه یادم آمد و تصور می کنم شاید بقایایی از آن داستان ها را بتوانم پیدا کنم.

سال های زیادی از آن موقع گذشته و یک آرزوی من این است که ای کاش می توانستم همین مدل دستگاه تلکس تایپ را از جایی بخرم. گوشه اتاقم بگذارم و گاهی با آن چیزی تایپ کنم.

نمی دانم شرکت مخابرات با این دستگاه های قدیمی چه نموده است. حیف بودند.

اگر نشد، باید به یک ماشین تحریر رضایت بدهم. هر چند که خاطره ای شخصی از ماشین تحریر ندارم.

اگر از حرف های من سر در نیاوردید ، این ویدئوی یوتیوب را ببینید.

منبع: یک پزشک
انتشار: 23 مرداد 1399 بروزرسانی: 6 مهر 1399 گردآورنده: pbmusic.ir شناسه مطلب: 4690

به "من و دستگاه تلکس زیمنس!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "من و دستگاه تلکس زیمنس!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید