بهترین اشعار درباره صداقت (شعر با موضوع صداقت)

به گزارش نوای پرنده پارسی، شعر درباره صداقت، درستی و راستی گفتار و رفتار را که از خصوصیات نیک انسان هستند می نماید. اشعار زیبای فارسی درمورد صداقت را در خبرنگاران بخوانید.

بهترین اشعار درباره صداقت (شعر با موضوع صداقت)

خبرنگاران | سرویس سرگرمی - شعر در مورد صداقت و راستگویی از شاعرانی برمی آید که این ویژگی مثبت اخلاقی را در سروده هایشان می ستایند. در شعر سنتی ایران کمتر شاعری یافت می گردد که از صداقت و گفتار راست به نیکی یاد نکرده باشد؛ هرچند گاهی شاعر راستگویی را به سبب فاش نمودن اسرار مذموم می داند. در مطلب پیش رو می توانید شعرهایی متنوع از شاعران بزرگ ایران و بعضی شاعران معاصر را درباره صداقت و راستی مطالعه کنید.

آنچه در ادامه خواهید خواند:
  • گلچین شعر سنتی درباره صداقت
  • تک بیتی
  • شعر نو

گلچین شعر سنتی درباره صداقت

راستی خویش نهان کس نکرد

در سخن راست زیان کس نکرد

راستی آور که شوی رستگار

راستی از تو ظفر از کردگار

گر سخن راست بود جمله در

تلخ بود تلخ که الحق مر

چون به سخن راستی آری بجای

ناصر گفتار تو باشد خدای

نظامی

~~~~~✦✦✦~~~~~

گفت غیر راستی نرهاندت

داد سوی راستی می خواندت

راست گو تا وا رهی از چنگ من

مکر ننشاند غبار جنگ من

گفت چون دانی دروغ و راست را

ای خیال اندیش پر اندیشه ها

گفت پیغامبر نشانی داده است

قلب و نیکو را محک بنهاده است

گفته است الکذب ریب فی القلوب

گفت الصدق طمانین طروب

دل نیارامد ز گفتار دروغ

آب و روغن هیچ نفروزد فروغ

در حدیث راست آرام دلست

راستی ها دانه دام دلست

دل مگر رنجور باشد بد دهان

که نداند چاشنی این و آن

چون گردد از رنج و علت دل سلیم

طعم کذب و راست را باشد علیم

حرص آدم چون سوی گندم فزود

از دل آدم سلیمی را ربود

پس دروغ و عشوه ات را گوش کرد

غره گشت و زهر قاتل نوش کرد

مولانا

~~~~~✦✦✦~~~~~

راستی را پیشه کن کاندر جهان

نیست الا راستی عزم الرجال

راستی در کار برتر حیلت است

راستی کن تا نبایدت احتیال

چون فرود آمد به جایی راستی

رخت بربندد از آنجا افتعال

جانور گردد همی از راستی

چون برآمیزد طبایع به اعتدال

جز به دین اندر نیابی راستی

حصن دین را راستی شد کوتوال

ناصرخسرو

~~~~~✦✦✦~~~~~

ما درس صداقت و صفا می خوانیم

آیین محبت و وفا می دانیم

زین بی هنران سفله ای دل! مخروش

کآنها همه می فرایند و ما می مانیم

ملک الشعرا بهار

~~~~~✦✦✦~~~~~

عالم که به جهل خود مقر شد

از جمله صادقین شمارش

منصف که به صدق نفس خود را

خائن شمرد امین شمارش

*

دلت آفتابی کز او صدق زاید

که جز صادق ابن الذکائی نیاب

به صورت دو حرف کژ آمد دل، اما

ز دل راستگوتر گوائی نیابی

خاقانی

راستی کن، که راستان رستند

در جهان راستان قوی دستند

راستگاران بلندنام شوند

کج روان نیم پخته خام شوند

یوسف از راستی رسید به تخت

راستی کن، که راست گردد بخت

گر بدی دامنش گرفت چه باک؟

چکند دست بد به دامن پاک؟

راست گوینده راست بیند خواب

خواب یوسف که کج نشد، دریاب

چون درو بود راست کرداری

خواب او گشت قفل بیداری

چون به نیکی درید پیرهنی

شد مسخر چو مصرش انجمنی

پیرهن کین بود مقاماتش

دیده روشن کند کراماتش

گو بدر بر تن نکو رفتار

پوستین گرگ و پیرهن کفتار

دامنی را که در کشی ز هوا

این اثرها کند، رواست، روا

به گزاف آنچنان عزیز نشد

که گرفتار خفت و خیز نشد

چون خیانت نکرد با دل جفت

راست آمد هر آن حدیث که گفت

پاک دل را زیان به تن نرسد

ور رسد جز به پیرهن نرسد

از دو چاه و دو گرگ دیده شکنج

چه عجب گر رسد به جاه و به گنج؟

گرگ اول چو بیگناه آمد

نام او در کتاب شاه آمد

گرگ آخر چو در فضیحت ماند

ایزد او را به نام خویش بخواند

گر غلامی عزیز گردد و شاه

نه عجب، چون بری بود ز گناه

ور گردد شاه خواجه جانی

عجب اینست و نیست ارزانی

قول و فعل تو تا نگردد راست

هر چه خواهی نمود جمله هباست

کور و کر گرنه ای ز چاه مترس

راست باش و زمیر و شاه مترس

پایدار و شجاع باش و دلیر

در نفاذ امور شرع چو شیر

بنده شرع باش و راتب او

مگذر از شرع و از مراتب او

عقل را شرع در کنشت کند

جبن را شرع خوب و زشت کند

صدق چون راست شد روانت را

بی رعونت کند گمانت را

آخرین یار اولیا صدقست

اولین کار انبیا صدقست

هر که زین صدق دم تواند زد

در ولایت قدم تواند زد

تا نگردد درون و بیرون راست

بوی صدق از تو برنخواهد خاست

صدقت از نار خود سقیم کند

صبر در صدق مستقیم کند

صادقان را رجال گفت خدای

خنک آنکو به صدق دارد رای

صدق آیینه ایست حال ترا

روی نفس تو و کمال ترا

تا تو باشی، ز راستی مگذر

مکش از خط راستگاران سر

صدق میزان کرده ها باشد

و آنچه در زیر پرده ها باشد

گر چو بوبکر صدق کرداری

جز خدا و رسول نگذاری

راستی ورز و رستگاری بین

یار شو خلق را و یاری بین

صادقی، هر چه جز خداست بباز

از بد و نیک با خدا پرداز

ترسکاری، به راست رفتن کوش

ور نداری، تو خود نداری هوش

گر حکیمی دروغ سار مباش

با کژو با دروغ یار مباش

اوحدی مراغه ای

تک بیتی های ناب درمورد راستی

جز راست نباید گفت

هر راست نشاید گفت

*

گر راست سخن گویی و در بند بمانی

به زانکه دروغت دهد از بند رهایی

*

راستی موجب رضای خداست

کس ندیدم که گم شد از ره راست

*

سعدیا راست روان گوی سعادت بردند

راستی کن که به منزل نرود کج رفتار

*

تو راستی کن و با گردش زمانه بساز

که مکر هم به خداوند مکر گردد باز

*

راستی پیشه گیر و ایمن باش

که رهاننده تو بس باشد

سعدی

~~~~~✦✦✦~~~~~

راستی پیش آر یا خاموش کن

وانگهان رحمت ببین و نوش کن

*

جز مقام راستی یک دم مه ایست

هیچ لالا مرد را چون چشم نیست

*

کژ روی جف القلم کژ آیدت

راستی آری سعادت زایدت

مولانا

~~~~~✦✦✦~~~~~

وگر زانکه گویی سخن راست گوی

به جز راستی زیور آن مجوی

*

حرفی که نهی به راستی نه

کز هر هنریست راستی به

*

سخن را زیوری چون راستی نیست

جمال مه بجز ناکاستی نیست

*

چون گماری به کار اندیشه

شیوه راستی کنی پیشه

جامی

~~~~~✦✦✦~~~~~

بیا تا کج نشینم راست گویم

که کژی ماتم آرد راستی سور

انوری

~~~~~✦✦✦~~~~~

مایه و تخم همه خیرات یکسر راستی است

راستی قیمت پدید آرد خشب را بر خشب

*

عدل است و راستی همه آثار عقل پاک

عقل است آفتاب دل و عدل ازو ضیاست

*

راستی کن تا به دل چون چشم سر بینا شوی

راستی در دل تو را چشمی دگر انشا کند

*

دانش آموز و سر از گرد جهالت بفشان

راستی ورز و بکن طاعت و حیلت مطراز

ناصر خسرو

~~~~~✦✦✦~~~~~

ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز

کز سر صدق می کند شب همه شب دعای تو

*

به صدق کوش که خورشید زاید از نفست

که از دروغ سیه روی گشت صبح نخست

حافظ

~~~~~✦✦✦~~~~~

حاصلی غیر از جگر خوردن ندارد راستی

نان به خون تر می گردد صبح صداقت کیش را

*

قدم ز جاده راستی برون مگذار

که تیر راست خجل از نشان نمی گردد

*

سخن راست خدنگی است که زهرآلودست

جگر شیر که دارد که به جرأت شنود؟

صائب تبریزی

~~~~~✦✦✦~~~~~

با توانایی صداقت توأم است

گر خود آگاهی همین جام جم است

اقبال لاهوری

شعر نو درباره صداقت

تو در درون آیینه می بینی

نقش خطوط خسته پیشانی

پیری شکستگی و پریشانی

آیینه ها دروغ نمی گویند

و من

آن قدر صادقم که صداقت را

چون آب های سرد گوارا

با شوق در پیاله مسگون صبح نوشیدم

و بیم من همه این بود که مباد

تندیس دست پرور من

در هم شکسته گردد

و بیم من همه این بود که مباد

روزی به ناگه از سرانگشت پرسشی

عریان گردد حقیقت تلخی که هیچگاه

پنهان نمانده بود

*

دلم برای کسی تنگ است

که آفتاب صداقت را

به میهمانی گلهای باغ می آورد

دلم برای کسی تنگ است

که همچو کودک معصومی

دلش برای دلم می سوخت

و مهربانی را نثار من می کرد

حمید مصدق

~~~~~✦✦✦~~~~~

نرسیده به درخت

کوچه باغی ست که از خواب خدا سبزتر است

و در آن؛ عشق به اندازه پرهای صداقت آبی ست

سهراب سپهری

~~~~~✦✦✦~~~~~

دوباره به من دروغ بگو

بگو که رویاهایت

میان مرگ و من

پرسه نمی زند

تن ات را چند بار خلاصه کرده ای

میان تن آب و طناب؟

چند بار مرد شده ای

به مرگ فکر کرده ای

چند بار به من

به پیراهن ام که نباشد؟

دروغ بگو قهرمان

مگر یک مرد

چقدر می تواند راست بگوید!؟

ناهید عرجونی

~~~~~✦✦✦~~~~~

همه لبخندها را تا کرده ام

گریه هایم لای کتابها

در قفسه ها بایگانی شده اند

تنها به امیدی که

تو در انبوهی سطرها

رد اشک های نمک سودم را بیابی

که گاهی دیده ام

به شکل حرف اول نام تو

نقش می گیرند

آن گاه به راستی در خواهی یافت

که چقدر دیوانه وار دوستت داشته ام

علیرضا پنجه ای

~~~~~✦✦✦~~~~~

شب که شد

پرده پنجره را کنار بزن

به ماه نگاه کن

تا ببیندت

تا بفهمد

هرچه از تو گفتم راست بود

تا ببینی خودش را

از خجالت پشت ابرها پنهان می کند

حالا باز هم بگو

دوستم نداری

محسن حسینخانی

صداقت در شعر شاعران جهان

قبلاَ فکر می کردم

اگه دو نفر همیشه به هم راست بگن

یعنی عینِ حقیقت رو بگن

باید خیلی صمیمی باشن

ولی الان دیدم که برای حفظ صمیمیت

انگار مجبوری بعضی جاها دروغ هم بگی!

اُرهان پاموک

~~~~~✦✦✦~~~~~

دلی که به راستی عاشق شده باشد

هیچگاه عشق را فراموش نمی کند

بلکه عشق را تا سرانجام عمر ادامه می دهد

همچون گل آفتابگردان

که خدای محبوب خویش، خورشید را

هنگام غروب با همان چشم می نگریست

که هنگام طلوع بر او گگردده بود

توماس مور

منبع: setare.com
انتشار: 29 دی 1399 بروزرسانی: 29 دی 1399 گردآورنده: pbmusic.ir شناسه مطلب: 5802

به "بهترین اشعار درباره صداقت (شعر با موضوع صداقت)" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "بهترین اشعار درباره صداقت (شعر با موضوع صداقت)"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید